کتابخانه احادیث شیعه
پرینت احادیث

احادیث حضرت ابراهیم علیه السلام3 حدیث

هنگامى كه حضرت ابراهيم عليه السلام در محاسن خود نشان پيرى و موى سپيدى ديد، گفت: سـپاس خـداوند جهـانيان را كه مـرا به اين مرحله از عـمر رسـاند و من حتى چشم برهم زدنى معصيت خدا نكردم.
هنگامى كه خداى متعال خواست جان حضرت ابراهيم عليه السلامرا بستاند، ملك الموت را به سويش فرستاد. او آمد و گفت: درود بر تو اى ابراهيم. ابراهيم گفت: و درود بر تو اى ملك الموت، آيا براى دعوت آمده اى يا اينكه خبر مرگى آورده اى؟ گفت: براى دعوت حق آمده ام، پس اجابت كن. ابراهيم گفت: آيا ديده اى كه دوستى جان دوست خود را بگيرد؟! . . . پس خداى متعال فرمود: اى ملك الموت، نزد ابراهيم برو و به او بگو: آيا ديده اى كه دوستى، ديدار دوستش را خوش نداشته باشد؟! دوست شيفته ديدار دوست خود است. در خبرى آمده است : . . . پس ابراهيم گفت: اى ملك الموت هم اينك جانم را بستان.
هنگامى كه وفات حضرت ابراهيم عليه السلام نزديك شد، گفت: پروردگارا! چرا پيكى به سوى من نفرستادى كه تا پيش از رسيدن اجلم، خودم را براى مرگ آماده سازم؟ خداوند به او فرمود: مگر نمى دانى موى سفيد، پيك و فرستاده من است؟
حدیث روز

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:

اِذا رَاَيْتَ مِنْ اَخيكَ ثَلاثَ خِصالٍ، فَارْجُهُ: اَلْحَياءُ وَ الاَْمانَةُ وَ الصِّدْقُ؛

هر گاه در برادر (دينى) خود، سه صفت ديدى، به او اميدوار باش: حيا، امانتدارى و راستگويى.

نهج الفصاحه، ح 205

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 3838

تــعــداد حــدیــث روز : 685