چهل حدیث « گهرهای عسکری » علیه السلام
مقــدمه
پدر بزرگوارش امام هادى عليه السلام و مادر گرامى اش حُدَيْث بود كه او را سوسن و سليل هم مى ناميدند.
از آنجايى كه او بيشتر زندگى خود را در سامرّا در محلّه اى نظامى به نام «عسكر» گذراند و در آن محل سپاهيان دربار عباسى ساكن بودند او را هم عسكرى ناميدند و آن بزرگوار به لقبهايى چون ابن الرضا و زكى نيز شهرت داشت و كنيه اش «ابومحمد» بود.
اين پيشواى بزرگ شيعه فقط بيست و هشت سال در دنيا زندگى كرد تا اينكه روز جمعه هشتم ماه ربيع الأول سال 260 هـ به دست زمامدار خونخوار زمان خود «معتمد عباسى» به شهادت رسيد و به لقاء اللّه پيوست.
تنها فرزند آن بزرگوار حضرت حجه ابن الحسن العسكرى امام زمان عليه السلاماست كه در نيمه شعبان سال 255 هـ. ق از مادرش نرجس به دنيا آمد. اوست كه بعد از غيبت طولانى ظهور مى كند و دنيا را پر از عدل و داد مى كند.
امام حسن عسكرى عليه السلام عمرى كوتاه ولى بسيار با بركت و زيبا و پرمحتوا داشت. علاوه بر اينكه در آن شرايط بسيار سخت و دوران خفقان و قدرت حكومت عباسى توانست مكتب تشيع را به بهترين شكل حفظ كند بلكه توانست پيروان مكتب حياتبخش خود و نياكان خود را براى پذيرش حكومت ويژه حضرت مهدى ـ عجل اللّه تعالى فرجه الشريف ـ در زمان كودكى و دوران غيبت آماده و مهيّا گرداند.
آن بزرگوار همانند تمام پدران و اجداد والا مقام خود توانست با سخنان گهربار و عملكرد بسيار حساب شده و الهام گرفته از غيب، مكتب جدش و پيروانش را چنان بيمه كند كه اگر غيبت فرزند برومندش حضرت مهدى عليه السلامهر چه طولانى شد هيچ ضربه و آسيبى به آن نرسد و دوباره همان مكتب ناب محمّدى در زمانى كه خداوند متعال مقدر كرده است به دست مبارك آن جانشين بحقّ خود كه جانها همه فدايش باد برسد.
* * *
در اين نوشته كوتاه با تعدادى از سخنان اين بزرگوار كه بسيار سازنده و حكمت آموز است آشنا مى شويم. به اميد روزى كه جهان بشريت با الهام گرفتن از رهنمودهاى پيشوايان شيعه بتواند خود را براى حكومت عدل جهانى و دادگستر جهان شايسته و آماده نمايد.
يازدهمين خورشيد هدايت، حضرت حسن بن على العسكرى عليه السلام، پدر بزرگوار امام زمان عليه السلام در هشتم ربيع الثانى 232 هجرى در مدينه ديده به جهان گشود
. مادرش «حُديث» نام داشت و بانويى پاكيزه و با فضيلت بود.
امام عسكرى و پدرش امام هادى را در آن زمان «ابن الرضا» مى گفتند، چون شهرت و آوازه حضرت رضا عليه السلامآن قدر بود كه فرزندان او را به نام او مى خواندند. مدّت 23 سال از عمر امام يازدهم، در كنار پدر بزرگوارش گذشت و در اين سالهاى پربركت، علوم بسيار از آن حضرت آموخت و ميراث امامت را از پدر دريافت كرد و در زمينه تلاش علمى و دعوتِ اصلاحى و الگو بودن براى شيعه در همه جهات، شخصيت برجسته اى بود.
پس از شهادت امام هادى عليه السلام، امامت به اين فرزند رشيد و با فضيلت رسيد و تا پايان عمر، به مدّت 6 سال پيشوايى امّت را عهده دار بود و همچون پدران خويش مبيّن حقيقت دين و احياگر اسلام ناب و گسترش دهنده فرهنگ اهل بيت و تعاليم خاندان رسالت بود. يكى از ويژگى هاى اين امام، آن است كه پدرِ آخرين وصىّ پيامبر و ذخيره الهى براى اصلاح جهانى است.
كنيه حضرت عسكرى، به خاطر نام فرزندش امام زمان، «ابومحمد» است و لقب هاى وى كه همه حكايت از روحيات و صفات والاى او مى كند عبارت است از: خـالص، هـادى، عسكرى، زكىّ، خـاصّ، صـامت، سـراج، تـقى.
سيمايى زيبا، اندامى موزون، شكوه و شوكتى خيره كننده داشت. در خانه امامت رشد كرد. از همان كودكى شخصيتى استثنايى و الهى داشت و در فضايل اخلاقى پيشتاز و مورد توجّه بود. عبادت، ذكر، قنوت هاى با حال و دعاهاى پر محتوا و عارفانه او، نشان از روح بلند او و عشق به خداوند داشت.
علم او افزون، حلم و بردبارى اش چشمگير و دشمن شكن و اراده اش در مقابل فشارهاى دستگاه خلافت، شكست ناپذير و استوار بود و هرگز با خلفاى زمان خويش نه سازش كرد و نه به خواسته هاى آنان تن داد و نه از نشر حقايق دين كوتاه آمد. رضاى الهى را پيوسته بر رضا و پسند حكّام، ترجيح مى داد.
سخاوت و بخشندگى او فراوان بود و نيازمندان خانه او را نقطه اميد خود مى دانستند و از عطاهاى او برخوردار مى شدند. اخلاق نيكو و برخورد جذّاب و سلوكِ والاى او همه را تحت تأثير قرار مى داد و نمونه اى از خلق و خوى پيامبر صلي الله عليه و آله بود.
شخصيت محبوب و بارز آن حضرت را همه قبول داشتند، هر چند دستگاه خلافت براى حفظ منافع و موقعيت خود، به آن حضرت ميدان و آزادى عمل نمى داد و از گسترش نفوذ معنوى وى در ميان طبقات مردم بيمناك بود و او را تحت كنترل قرار مى داد تا از شكل گيرى نهضتى با محوريّت امام، جلوگيرى كند.
امام عسكرى عليه السلام 13 سال از عمر خويش را در مدينه و ده سال بقيه را در سامرّا گذراند. آن حضرت، چون در سامرا در يك منطقه نظامى مى زيست كه به آن «عسكر» يا «معسكر» مى گفتند، به امام عسكرى شهرت يافت. وى مجبور بود كه هفته اى يكى دوبار به دار الخلافه برود و خود را نشان دهد تا خليفه، از سوى وى احساس امنيّت كند، چرا كه آن امام را به خاطر هراس از فعاليّتهاى سياسى اش به اقامت اجبارى در اين شهر وادار كرده بودند. در اين رفت و آمده ها بود كه مردم علاقه مند مى توانستند امام را ديدار كنند و در صورت امكان، با او ارتباط برقرار سازند.
تعدادى از نامه هاى آن حضرت به شيعيان و اصحاب خاصّ كه برخى از آنها طولانى است، نشانه تلاش خاصّى در جهت هدايت ويژه ياران و پيشگيرى از بروز انحرافات يا مقابله با برخى گرايشهاى ناسالم در عرصه عقايد است. احاديث و كلمات نورانى آن حضرت نيز به نوبه خود مجموعه اى ارزشمند از معارف و اخلاقيات و حكمتهاى جاودانه است.
راويانى فراوان، از علوم و احاديث او بهره بردند و آن دانشها را براى ما به ميراث نهادند. برخى از آنان عبارت اند از: على بن جعفر، عثمان بن سعيد، اسحاق بن ربيع، محمد بن حسن صفّار، ابراهيم بن مهزيار، احمد بن ابراهيم، حسن بن موسى، داود بن قاسم، عبدالعظيم حسنى، على بن هلال، محمد بن عثمان.
در سالهاى اقامت اجبارى امام در سامرا، وى بشدّت تحت نظر بود و نسبت به رساندن خمس از سوى شيعيان به دست آن حضرت كنترل شديد انجام مى گرفت. ياران امام با پوشش هاى شغلى مثل روغن فروشى و... اموالى را مخفيانه به امام مى رساندند. گزارشهاى مغرضانه عليه امام به خليفه داده مى شد، مبنى بر اينكه در خانه حضرت نامه ها و اسلحه و اموال است و خليفه را از قيام مسلحانه امام مى ترساندند. همين مسأله سبب مى شد كه بارها غافلگيرانه خانه حضرت را تفتيش كنند.
پس از كشته شدن متوكّل، «منتصر» به خلافت رسيد و رفتار او نسبت به علويان بهتر بود و موجب خشنودى مردم گشت، ولى زمانى اندك نگذشته بود كه «مستعين» خليفه شد و دوران سخت اهل بيت و كينه توزى و دشمنى با خاندان پيامبر بويژه امام عسكرى بار ديگر آغاز شد. او دستور داد تا امام را دستگير و زندانى كنند و بر وى سخت بگيرند. وى تصميم داشت كه امام را به دست «سعيدحاجب» بسپرد تا او را به كوفه ببرد و در راه، آن حضرت را نابود كند. اين خبرها شيعيان را بسيار نگران مى كرد. تُرك ها مستعين را بر كنار ساختند و «معتزّ» را به حكومت رساندند. او نيز در دشمنى با امام عسكرى، كمتر از بقيّه نبود. وقتى آوازه علم و فضل امام را شنيد. بر عداوتش افزوده گشت و امام را به زندان افكند. پس از او «مهتدى»، سپس «معتمد» به خلافت رسيدند و همان برخوردها با اهل پيامبر ادامه يافت.
سرانجام، معتمد عباسى حضرت امام عسكرى را در سال 260 هجرى مسموم كرد و آن حضرت به شهادت رسيد. در آن هنگام، امام عسكرى 28 سال داشت. پيكر پاك او را پس از آنكه فرزندش مهدى عليه السلام بر آن نماز خواند، در سامرا در خانه مسكونى خويش، كنار قبر امام هادى عليه السلام به خاك سپردند. امروز حرم آن حضرت در سامرا زيارتگاه شيعيان است.
امـام زمان عليه السلام، تنها فرزند بازمانده از آن پيشواى شهـيد است.
19/9/77
محمود شريفى
فصل اوّل
اخــلاق در سخنان امام عسكرى عليهالسلام
نشـانه تـواضـع
1
قالَ الاْءمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
مِنَ التَواضُعِ السَّلامُ عَلى كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ،
وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِسِ.
بـركات فـروتنى
2
قالَ الاِْمامُ الْعَسكَرىّ عليه السلام:
مَنْ رَضِىَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ المَجْلِسِ
لَمْ يَزَلِ اللّه ُ وَمَلائِكَتُهُ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتّى يَقُومَ.
سـخن حـكيم
3
قالَ الاِمامُ الْعَسكَرىّ عليه السلام:
قَلْبُ الاَْحْـمَقِ فى فَـمِهِ
وَ فَمُ الْحَـكيمِ فى قَـلْبِهِ.
عاقبت بىپروايى فرزند
4
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
جُرأَةُ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ فى صِغَرِهِ
تَـدْعُو إلَى العُـقُوقِ فى كِـبَرِهِ.
زيبـايى ظاهرى و باطنى
5
قال اَبُو مُحمَّدِ الْعَسْكرىّ عليه السلام:
حُسْنُ الصُّـورَةِ جَمالٌ ظاهِرٌ،
وَ حَسْنُ الْعَـقْلِ جَمالٌ باطِنٌ.
آثـار اخـلاق و رفتـار
6
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
مَنْ كانَ الْوَرَعُ سَجيَّتَهُ، وَ الْكَرَمُ طَبيعَتَهُ،
وَ الْحِلْمُ خُلَّتَهُ، كَثُرَ صَديقُهُ وَ الثَّناءُ عَلَيْهِ،
وَ انْتَصَرَ مِنْ أَعْدائِهِ بِحُسْنِ الثَّناءِ عَلَيْهِ.
عـارف سـپاسـگزار
7
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
لايَعْرِفُ النِّعْـمَةَ اِلاَّ الشاكِرُ،
وَ لا يَشْكُرُ النِّعْمَةَ اِلاَّ الْعارِفُ.
برتـرين خصـلت
8
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
خِـصْلَتانِ لَيْسَ فَوْقَـهُما شَـيْءٌ:
أَلايمـانُ بِاللّهِ وَ نَفـْعُ الإخـوانِ.
فصل دوم:
مسائل اجتماعى در كلام امــام عليهالسلام
كلـيد زشتـيها
كلـيد پلـيديها
10
قال الاِْمامُ الزَّكىُّ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
جُعِلَتِ الْخَبائِثُ كُلُّها فى بَيْتٍ،
وَ جُعِلَ مِفْتاحُها الْكِذْبُ.
برتـرين انسـانها
11
قال ابُو مَحمَّد الْعَسْكَرى عليه السلام:
اَعْرَفُ النّاسَ بِحُقُوقِ إخوانِهِ وَ أشَدُّهُمْ قَضاءً لَها
أعْظَـمُـهُمْ عِنْدَ اللّهِ شَـاَ?ا،
وَ مَنْ تَواضَعَ فى الدُّنيا لاِءخوانِهِ
فَهُوَ عِنْدَاللّه ِ مِنَ الصِّدّيقينَ
وَمِنْ شيعَةِ عَلىِ بْنِ أبى طالِبٍ عليه السلامحَقّا.
نتيـجه شوخى و جـدال
12
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
لاتُـمارِ فَيـَذْهَبَ بَهاءُكَ
وَ لاتُمازِحْ فَيُجْتَرَءَ عَلَيْكَ.
بنــده بـد
13
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ يَكُونُ ذاوَجْهَيْنِ وَذالِسانَيْنِ،
يُـطرى أَخاهُ شاهِـدا وَ يأْكُـلُهُ غائبا
إنْ اُعْطِىَ حَسَدَهُ، وَ إِن اُبْتُلِىَ خانَهُ.
بهـترين دوسـت
14
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
خَيْرُ إخْوانِكَ مَنْ نَسِىَ ذَنْبَكَ
وَ ذَكَـرَ إحسـانَكَ اِلَـيْهِ.
موعـظه دوسـتانه
15
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
مَنْ وَعَظَ أخاهُ سِرّا فَقَدْ زانَهُ
وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَدْ شانَهُ.
نشـانه جـهل
آييـن هـمدردى
17
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
لَـيْسَ مِـنَ الْأَدَبِ
إِظْهارُ الْفَرَحَ عِنْدَ الْمَحْزُونِ.
گرفتـارى كمرشـكن
18
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
مِنَ الْفَواقِرِ التّىِ تَقْصِمُ الظَّهْرَ، جـارٌ
إنْ رَأى حَسَنَةً أَطْفَأَها وَ اِنْ رَأى سَيِّئةً أَفشاها.
رنـج كيـنهتـوزان
محـبت خـوبان و بـدان
20
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
حُبُّ الأبْـرارِ لِلأبْـرارِ ثَوابٌ لِلأبْـرارِ،
وَ حُبُّ الفُـجّارِ لِلأبْرارِ فَضِيلَةٌ لِلأبْـرارِ،
وَ بُغْضُ الفُـجّارِ لِلأبْرارِ زَيْنٌ لِلأبْـرارِ،
وَ بُغْضُ اْلأبْرارِ لِلْفُجّارِ خِزْىٌ عَلَى الفُجّارِ .
عـزّت حـق طلبان
21
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
ما تَرَكَ الحّقَ عَزيزٌ إلاّ ذَلَّ
وَ لاأَخَـذَ بِهِ ذَليلٌ إلاّ عَـزَّ.
شـيوه احـترام
ميـانهروى در زنـدگى
مـرز خصـلتها
24
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
وَاعْلَمْ
اَنَّ لِلسَّخاءِ مِقْدارا، فَاِنْ زادَ عَلَيْهِ فَهُوَ سَرَفٌ،
وَاَنَّ لِلْحَزْمِ مِقدارا، فَاِنْ زادَ عَلَيْهِ فَهُوَ تَهَوُّرٌ…
فصل سوم
عبادت و بندگى در سخنان امـام عليهالسلام
عبـادت حـقيـقى
25
قال ابُو مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
لَيْسَتِ الْعِبادَةُ كَثْرَةَ الصِّيامِ وَ الصَّلاةِ،
وَ إنَّما اَلْعِبادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ فِى أمْرِ اللّهِ.
پارسـاترين فـرد
26
قال ابُو مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
اَوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ،
اَعْبَدُ النّاسِ مَنْ أقامَ عَلَى الْفرائِضِ،
أزْهَدُ النّاسِ مَنْ تَرَكَ الْحَرامَ،
أشَدُّ النّاسِ إجْتِهادا مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ.
يـاد خـدا و مرگ
27
قال ابُو مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
أكْثِرُوا ذِكْرَ اللّهِ وَ ذِكْرَ الْمَوْتِ
وَ تِلاوَةَ الْقُرآنِ وَ الصَّلاةَ عَلَى النبىِّ صلي الله عليه و آله،
فَإنَّ الصَّلاةَ عَلى رَسُولِ اللّه صلي الله عليه و آله عَشْرُحَسَناتٍ.
شـيعه راسـتين
28
قـال ابُو مُحَـمَّدٍ الْعَـسْكَرىّ عليه السلام:
قَـدِمَ جَمـاعَةٌ فَاسْتَـأْذَنُوا عَلىَ الرِّضا عليه السلام وَ قـالُوا:
نَـحْنُ مِنْ شـيعَةِ عَـلىٍّ عليه السلام، فَمَـنَعَهُمْ أيّـاما ثمّ لَمّا دَخَلُوا قـالَ لَهُـمْ:
وَيْحَكُمْ اِنَّما شيعَةُ عَلىٍّ أميرِالْمُؤْمِنينَ عليه السلام
اَلْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ سَلْمانُ وَ أبُوذرٍّ وَ الْمِقْدادُ وَ عَمّارٌ وَ مُحَمَّدُ بْنُ اَبى بَكْرٍ اَلَّذينَ لَمْ يُخالِفُوا شَيْئا مِنْ أوامِرِهِ.
نشـانههاى شـيعه
29
رُوِى عَن اَبى مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرىّ عليه السلام اَنَّهُ قالَ:
عَلاماتُ الْمُؤْمِنينَ [المؤمن] خَمْسٌ:
صَلاةُ الاْءحْدى وَالْخَمْسينَ،
وَ زيارَةُ الْأرْبَعينَ،
وَ التَّختُّمُ بِالْيَمينِ،
وَ تَعْفيرُ الجَبينِ،
وَ الْجَهرُ بِبسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحيمِ.
مسـؤوليت شـيعه
30
قال ابُو مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرىّ عليه السلام لِشيعَتِهِ:
إتَّـقُوااللّه َ وَ كُونُوا زَيْنا وَ لاتَكُونُوا شَيْنا،
جُرُّوا إلَيْنا كُلَّ مَوَّدَةٍ، وَادْفَعُوا عَنّا كُلَّ قَبيحٍ.
ذلّـت دلبسـتگى
31
قال ابُو مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
ما أقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنَ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ يُذِّلُهُ.
پارسـاترين فـرد
32
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
مِنَ الذُّنُوبِ الَّتى لاتُـغـْفَرُ:
لَيـْتَنى لا اُؤاخَذُ اِلاّ بِهذا.
شـرك مـخـفى
33
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
اَلاِْشـْـراكُ فـِى الـنّاسِ
اَخْفى مِنْ دَبيبِ النَّمْلِ عَلَى الْمِسْحِ الأْسوَدِ
فى اللَّيـْلَةِ الْمُـظْـلِمَة.
كِشـت و برداشـت
34
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
إنَّكُمْ فى آجالٍ مَنْقُوصَةٍ وَ أيّامٍ مَعْدُودَةٍ وَالْمَوْتُ يَأتى بَغْتَةً، مَنْ يَزْرَعْ خَيْرا يَحْصُدُ غِبْطَةً وَ مَنْ يَزْرَعْ شَرّا يَحْصُدُ نَدامَةً، لِكُلِّ زارِعٍ ما زَرَعَ. لايُسْبَقُ بَطيى ءٌ بِحَظِّهِ وَ لايُدْرِكُ حَريصٌ مالَمْ يُقَدَّرْ لَهُ. مَنْ اُعْطِىَ خَيْرا فَاللّهُ أَعْطاهُ، وَ مَنْ وُقِىَ شَرّا فَاللّهُ وَقاهُ.
رزق و تــلاش
35
قال ابُو مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
لايَشْغَلَكَ رِزْقٌ مَضـْمُونٌ
عَـنْ عَـمَلٍ مَفـْرُوضٍ.
برنـامه پـيامـبر صلىاللهعليهوآله
36
قال ابُو مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرىّ عليه السلام لِشيعَتِهِ:
أُوصيكُمْ بِتَقْوَى اللّه ِ، وَالْوَرَعِ فى دينَكُمْ،
وَ الاْءجْتِـهادِ لِلّهِ، وَ صِدْقِ الْحـَديـثِ،
وَ أداءِ الْأمانَةِ اِلى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ مِنْ بِرٍّ وَ فاجِرٍ،
وَطُولِ السُّجُودِ، وَحُسْنِ الْجَوارِ،
فَبِهذا جاءَ مُحَمَّدٌ صلي الله عليه و آله.
فصل چهارم
حضرت مهـدى عليهالسلام در سخنان امـام عليهالسلام
دادگسـتر جـهان
37
عَنْ اَحْمَدَ بْنَ إِسْحاقِ بْنِ سَعْدٍ قال:
سَمِعْتُ أبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلىٍّ الْعَسْكَرى عليهماالسلام يَقُولُ:
اَلْحَمُد لِلّهِ الَّذى لَمْ يُخْرِجْنى مِنَ الدُّنيا
حَتّى أرانِىَ الْخَـلَفَ مِنْ بَعْـدى،
أشْبَهُ النّاسِ بِرَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهخَلْقا وَ خُلْقا،
يَحَفَظُهُ اللّه ُ تَبارَكَ وَ تَعالى فى غَيْبَتِهِ،
ثُمَّ يُظْهِرُهُ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطا
كَما مُلِئَتْ جَوْرَا وَ ظُلْما.
امـامت حضرت مهـدى عليهالسلام
38
عَنْ عَمرِو الأهْوازى قال:
أرانى أبُو مُحَمَّدٍ عليه السلام إبْنَهُ وَ قالَ:
هذا صاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدى.
شـيوه حضرت مهـدى عليهالسلام
39
عَنِ الاْءمامِ الْحَسَنِ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
فَإذا قامَ قَضى بَيْنَ النّاسِ بِعِلْمِهِ
كَـقَـضاءِ داوُدَ عليه السلاملايَسْأَلُ البَيـِّنَةَ.
ويـژگى غيـبت
40
عَنِ الْأمامِ الْحَسَنِ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
... أمـا إنَّ لَهُ غَيـْبَةٌ يُحارُ فيـهَا الْجاهِلُونَ،
وَ يَهْلِكُ فيهَا الْمُبطِلُونَ، وَ يُكَذِّبُ فيهَا الْوَقّاتُونَ،
ثُمَّ يَخْرُجُ فَكَأَنـّى أنْظُرُ اِلىَ الأَعْلامِ الْبيضِ
تَخْفِقُ فَوْقَ رَأسِهِ بِنَجَفِ الْكُـوفَةِ.
امام كاظم عليه السلام:
لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسِبْ نَفْسَهُ فى كُلِّ يَوْمٍ فَاِنْ عَمِلَ خَيْرا اسْتَزادَ اللّهَمِنْهُ وَ حَمِدَ اللّهَ عَلَيْهِ وَ اِنْ عَمِلَ شَيْئا شَرّا اسْتَغْفَرَ اللّهَ وَ تابَ اِلَيْهِ؛
از ما نيست كسى كه هر روز اعمال خود را محاسبه نكند تا اگر نيكى كرده از خدا بخواهد بيشتر نيكى كند و خدا را بر آن سپاس گويد و اگر بدى كرده از خدا آمرزش بخواهد و توبه نمايد.
الاختصاص، ص 26
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685



.jpg)
